رابطه‌های کلامی، موتور اصلی حرکت «رخ دیوانه»

Rate this item
(0 votes)
رابطه‌های کلامی، موتور اصلی حرکت «رخ دیوانه»

نقدی بر فیلم "رخ دیوانه" ساخته ابوالحسن داوودی
به قلم: کورش جاهد
منبع: قطره

در فیلم «رخ دیوانه» نوآوری و جذابیت روایت داستان، غیر از گرایش کنجکاوانه در مورد شخصیت‌های جوان و ظاهرا سرزنده فیلم، برقراری رابطه‌های جالب کلامی بین شخصیت‌ها، موتور اصلی حرکت داستان رو به جلو است.
 فیلمی جوان‌گرایانه از فیلمسازی میانه‌سال که از تحرک و داستان‌پردازی کافی یک فیلم سرگرم‌کننده برای مخاطب برخوردار است. حکایت جوانانی از نسل امروز که دنیای مجازی و مشخصا شبکه «فیسبوک» آن‌ها را گردهم آورده و به تدریج وارد ماجراهای عجیب و پیچیده می‌کند. حکایت دوجوان از طبقات نسبتا فرودست جامعه که به واسطه ارتباطات ایجاد شده در شبکه مجازی با جوانانی از طبقه مرفه‌تر همسفر شده‌اند تا جایی که ماجرای ورود ماجراجویانه به یک خانه متروک و شرط‌بندی خیره‌سرانه این جوانان بر سر ورود به خانه حساب آن‌ها را کم‌کم از هم جدا می‌کند.
 سالیان سال است که سینما در تمام جهان، در حیطه داستان‌گویی و بازی کردن با برداشت‌های مخاطب درباره روایت فیلم به دلایل و انگیزه‌های مختلف دست به نوآوری‌های مختلفی زده است. از متحیرکردن مخاطب در انتهای فیلم «نیش» (ساخته ۱۹۷۳ جورج روی هیل) که در انتها متوجه می‌شویم شخصیت‌های متخاصم فیلم به ناگاه همدست و همسو بوده‌اند و تمام آنچه در طول فیلم رخ داده یکنوع بازی ماهرانه با ذهن تماشاچی بوده و یا فیلم مشهور «راشومون» (ساخته ۱۹۵۰ آکیرا کوروساوا) که به منظور نمایش عدم قطعیت در نقطه نگاه‌های افراد مختلف نسبت به یک ماجرای واحد دست به خلاقیت‌های روایی زده‌اند... تا فیلم‌هایی مانند «Memento» (ساخته سال۲۰۰۰ کریستوفر نولان) که از جنبه‌های فلسفی بیشتری برخوردار بوده و به منظور نمایش دیدگاه‌های مختلف و گوناگون درباره پدیده زمان و نمود یافتن سینمایی تئوری‌های دیگرگونه در حیطه زمان آثاری را پدید آورده‌اند، تا به عمد پیش فرض‌های قبلی روایت و تعقیب داستان‌های سینمایی را دچار آشنایی زدایی و بازنگری کنند.
 با چنین پیشینه‌ای در سینمای جهان و نمونه‌های بسیار انگشت‌شمار در سینمای ایران (مانند فیلم «چه کسی امیر را کشت» که البته بیشتر از هر چیز متکی به دیالوگ‌گویی‌های افراطی شخصیت‌های فیلم جلوی دوربین است) اکنون شاهد اثری از ابوالحسن داوودی هستیم که همزمان با فیلم مشابه دیگر ساخته شده در سال گذشته یعنی «عصریخبندان» ساخته مصطفی کیایی، به پرداخت روایتی متفاوت از روایت‌های خطی همیشگی داستانگویی در سینما می‌پردازد. هرچند در نمونه‌های خارجی روایت‌هایی این چنین معمولا با انگیزه در هم ریختن تصورات همیشگی و کهنه شده مخاطب در زمینه روایت سینمایی انجام می‌گیرد، ایجاد روایت‌های جذاب‌تر و متفاوت‌تر در سینما مخاطب را با حیطه‌های جدید از تجربه سینمایی و لذت و درک گونه‌های مختلف سینما آشنا می‌سازند.
 اما در فیلم «رخ دیوانه» نوآوری و جذابیت روایت داستان، غیر از گرایش کنجکاوانه در مورد شخصیت‌های جوان و ظاهرا سرزنده فیلم، برقراری رابطه‌های جالب کلامی بین شخصیت‌ها، موتور اصلی حرکت داستان رو به جلو است. هر چند در‌‌ نهایت فیلم پیام چندان قابل توجه و دقیقی از پس همه این ماجرا‌ها به ما ارائه نمی‌دهد و این پرسش را در درون خود ایجاد می‌کند که آیا چون شخصیت‌های جوان و قاعدتا دردسرساز فیلم به واسطه قرارهای یک شبکه مجازی با هم آشنا شده‌اند، پس باید اصولا نسبت به ماهیت چنین شبکه‌هایی با تردید نگاه کنیم؟!.. و یا اگر آشنایی شخصیت‌های فیلم در فضایی غیر از شبکه‌های مجازی اتفاق افتاده بود هم شاهد چنین درگیری‌ها و نابسامانی‌هایی در زمینه اخلاقیات این جوانان می‌توانستیم باشیم؟ چراکه به هر حال وقتی فیلمی قراراست تا مثلا در اینجا به ماهیت و کیفیت رابطه‌ها در شبکه‌های مجازی بپردازد، برای تاثیرگذاری بیشتر و طرح صحیح‌تر مساله، لاجرم بایستی بتواند ایجاد چنین شرایطی را در شکل گیری رابطه‌های انسانی از سایر شرایط موجود متمایز کند. به بیان ساده‌تر باید دید آیا اگر همه این جوانان به شیوه‌ای غیر از ارتباط فیسبوکی باهم آشنا می‌شدند، آیا بازهم این حوادث برایشان اتقاق می‌افتاد یا نه؟؟
 ضمن اینکه طبق معمول سالیان اخیر سینمای ایران در زمینه شخصیت‌پردازی، شاهد تحرک نفس‌گیر جوانانی هستیم که مهم‌ترین خصوصیتشان سر به هوایی و هیجانات مخرب و غیرمسولانه و پشت هم اندازی و ریاکاری است و متاسفانه خصوصیت مشخص دیگری از این جوانان معرفی نمی‌گردد. هرچند که فیلم تلاش می‌کند تا شخصیت‌های جوان فیلم را قربانی خانواده‌هایی از هم گسسته و دارای گذشته تاریک و دردناک معرفی کند، اما متاسفانه باز هم در میان همه این شخصیت‌ها انگیزه مثبت و قابل دفاعی به چشم نمی‌خورد و شخصیت‌های جوان فیلم در یک نگاه کلی در هیات افرادی غالبا شرور و ضداجتماعی و بی‌هدف معرفی می‌شوند که در میان همه سرگردانی‌ها و سرخوردگی‌هایشان فاقد هرگونه مسوولیت اجتماعی یا حتی جهان‌بینی مشخص و عمیق هم هستند.
 به عنوان مثال اگر توجیه این باشد که در سینمای جهان هم شاهد چنین شخصیت‌های ضداجتماعی و شروری مانند شخصیت‌های فیلم «نیش» هستیم، باید گفت در آن فیلم و فیلم‌های مشابه، دو شخصیت اصلی فیلم افرادی منحصر به فرد هستند که به احتمال زیاد فقط شخصیت فردی خودشان را نمایندگی می‌کنند. در حالی که در فیلم «رخ دیوانه» درحال مشاهده کنش جمعی جوانانی هستیم که مشخصا تلاش شده تا به نوعی نماینده نسل جوانان امروز باشند و اگرچه به‌طور جذابی بیننده را با ماجراهای خود همراه می‌کنند اما در عین حال، ناخودآگاه قضاوت منفی در مورد انگیزه‌ها و رفتارهای بی‌هدف و افسارگسیخته این نسل را نیز نزد تماشاچی برمی‌انگیزد.