عدم جذابیت عجیب فیلمهای دیگر جشنواره هم البته در این استقبال از فیلمی که حداقلهای جذابیت را رعایت کرده بود بیتاثیر نبود. این قطعا وضعیت اسفباری است. اینکه؛ ما در بررسی و تحلیل فیلمهای سینمای ایران، پشت نکردن به مخاطب و تلاش برای سرگرمسازی او را- که از بدیهیات حداقلی سینماست- نشانهای بزرگ برای تقدیر از فیلم بگیریم و محصولات هنری/ سینمایی را به خاطر آن ستایش کنیم.
در وضعیت فعلی سینمای ایران بیش و پیش از هر چیز دیگر باید از اهمیت مخاطب صحبت کرد و لزوم سینمای عامهپسند قصهگویی که نسبتی با مسائل روز مردم و جامعه برقرار کند و در مخاطب میل و رغبتی برای پیگیری. سینمای ایران، امروز، احتمالا همان چیزیست که مدیران دهه شصت ریلش را گذاشتند و آرزویش را داشتند. سینمای شبهروشنفکرانهی بیمخاطب گلخانهای- و ظاهرا متفکری- که بیش از نود درصد آثار آخرین جشنوارهاش را میتوان در گروه «هنر و تجربه» جای داد، گروهی که بدون سالن و تبلیغات رایگان دولتی حتی یک روز هم سرپا نمیایستد.
در چنین وضعیتی اولین و مهمترین نکتهای که میتوان در مورد «رخ دیوانه» ابوالحسن داودی گفت همین است که داودی در فیلم جدیدش به جای رفتن سراغ فیلمهای روشنفکرانهی مد روز، سراغ سینمای داستانگوی عامهپسندی میرود که از جامعه هم عقب نیست و اتفاقات آن در بستری میافتد که مسئلهی مبتلا به جامعهی امروز ایران نیز هست.
این را استقبال از فیلم در جشنواره هم میتواند تائید کند. «رخ ديوانه» جز اینکه مهترين فيلم جشنواره امسال در داوریها بود و در ۱۲ رشته نامزد دريافت سيمرغ شد و براي بهترين فيلم، بهترين کارگرداني، بهترين جلوه هاي ويژه بصري و بهترين صداگذاري سيمرغ گرفت، در اکثر روزهاي جشنواره، بيشترين رضايتمندي را ميان اراي مردمي داشت و در انتها هم بهترين فيلم از نگاه تماشاگران نام گرفت و سيمرغ آراي مردمي را بدست آورد.
عدم جذابیت عجیب فیلمهای دیگر جشنواره هم البته در این استقبال از فیلمی که حداقلهای جذابیت را رعایت کرده بود بیتاثیر نبود. این قطعا وضعیت اسفباری است. اینکه؛ ما در بررسی و تحلیل فیلمهای سینمای ایران، پشت نکردن به مخاطب و تلاش برای سرگرمسازی او را- که از بدیهیات حداقلی سینماست- نشانهای بزرگ برای تقدیر از فیلم بگیریم و محصولات هنری/ سینمایی را به خاطر آن ستایش کنیم. اما در شرایطی که تنها کمتر از پنج دردصد مردم ایران سالانه به سینما میروند، همین توجه به جریان اصلی سینما و سعی در ساخت محصولی هنری برای جلب نظر عامهی مردم، آنهم بدون دستاویز قرار دادن مسائلی مانند خیانت و قصاص، یا ارائه تصویری تلخ و دروغین از جامعه برای بردن دل رسانههای شبهروشنفکر، خودش تبدیل میشود به یک حسن بزرگ در فیلمی معمولی.
پس توجه به سینمای داستانگو، بدون دستاویز قرار دادن کلیشههای سیاسی و اجتماعی سالهای اخیر شبهروشنفکران، بزرگترین نکته مثبت «رخ دیوانه» است، اما فیلم داودی در ساختار روایی خود مشکلاتی دارد که باعث میشود با یک فیلم کامل و قابل قبول فاصله زیادی داشته باشد.
«رخ دیوانه» جذابیت بصری بالا و ایدهی جذابی دارد اما بزرگترین ضربه را از روند داستانگوییش و ضعفهایی میخورد که در فیلمنامهی «محمدرضا گوهری» وجود دارد. فیلم در ابتدا با روایت یک راوی آغاز میشود و در انتها هم با روایت او پایان مییابد اما در این بین ظاهرا راویِ خود را فراموش میکند و به داستانها و فضاهایی وارد میشود که با منطق داستانگویی که خود در ابتدا بناکرده مطابق نیست و غلط است. جز این، راوی فیلم دست به دروغگویی میزند و غافلگیریهای فیلم نه بر اساس رون درست داستان، که بر اساس رودست زدنها و دروغهایی که راوی میگوید. بر همین اساس هم از جايي به بعد رودست زدنهاي پشت سر هم فیلم به مخاطب، اعصاب مخاطب را بهم ميريزد و به او حس سر کار رفتن دست میدهد.
غیر از این اما فیلم خرده داستانهایی دارد که اساسا به داستان اصلی بیارتباطند و اضافه. داستانهایی که در صورت حذف از فیلم یا جایگزینی با هر داستان دیگری خللی در فیلم پدید نمیاورند و انگار به فیلم اضافه شدهاند تا صرفا زمان فیلم را افزایش دهند و همین هم باعث ميشود تماشاگر خسته شود و احساس تلف شدن وقت داشته باشد. از قضا معدود مشکلات محتوایی فیلم هم از همین خردهداستانهای بیارتباط ناشی میشود. به یاد بیاورید داستان تجاوز به شخصیتی را که طناز طباطبایی نقشش را بازی میکند. یا به یاد بیاورید خرده داستان بیکارکرد مهاجرت بیژن امکانیان به آمریکا را. اینها نه تنها به فیلم چیزی اضافه نکردهاند، بلکه کلا بیارتباط با بدنه اصلی فیلماند و بزرگترین نقطه ضعف آن.
با همهی اینها اما در میان فیلمهای امسال سینمای ایران، «رخ دیوانه» یکی از فیلمهای قابل قبول است. نه به این دلیل که ساختار بینقصی دارد-که اینطور نیست- بلکه به این دلیل که مسیر درستی در فیلمسازی است و به این دلیل که برای «مردم» ساخته شده است، نه برای ارضای نفسانیات سازندهاش. برای مردمی که میخواهند بعد از ظهر یک روز تعطیل به سینما بروند و یک فیلم جذاب غیرمبتذل ببینند و طبعا علاقهای به مسائل شخصی بعضا مضحک شبه روشنفکران ایرانی هم ندارند